روزنامه نگاران سربازان صلح وانسانیت اند
داکتر آرین داکتر آرین

روزنامه و روزنامه نگاری در زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تمام کشورهای جهان و احزاب سیاسی عاملی است بسیار موثر و با اهمیت و به هر اندازه ای که کمیت روزنامه نگاران، جنبش روزنامه نگاری و تعداد روزنامه ها، در ممالک بیشتر و پیشرفته تر باشد به همان نسبت نمایانگر فرهنگ، بالندگی و درجه مدنیت همان کشور و مردم آن است.

"ولتر"  دانشمند و فیلسوف فرانسوی میگوید: " روزنامه نگاری دستگاهی است که کسی یارای شکستن آن را ندارد، ولی او جهان کهنه را به منظور بنیاد کردن جهان نو ویران میکند "  در عصر حاضر که عصر اینترنیت و کمپیوتر میباشد نقش روزنامه نگاران از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و احترام بزرگی به روزنامه نگاری قایل اند "شریدن"  نویسنده و سیاست مدار انگلیسی مینوسد: "اگر فاقد پارلمان باشیم بهتر از آن است که فاقد آزادی روزنامه نگاری باشیم ... بگذار از کرسی وزارت و حق رای محروم باشیم، نه از آزادی مطبوعات ... زیرا به وسیله این آزادی دیر یا زود می توانیم سایر آزادی ها ی ما را بار دیگر بدست آوریم".

روزنامه نگاران سربازان صلح وانسانیت اند  که بارها جان های شرین شان را به مخاطره انداخته و یگانه خواست شان آن است تا بتوانند واقعیت ها را آنگونه که هست و چگونگی رویدادها را دقیقا به آگاهی جوامع خویش و بشریت برسانند، از این رو روزنامه نگاران در تمام کشورهای جهان در میان مردم خویش از عزت و جایگاهی بایسته برخوردار اند و در سطح بین الملی نیز در پیشگاه بشریت آگاه حایز حرمت والایی می باشند.  توجه به روزنامه نگاران و رشد روزنامه نگاری در تمام کشورهای جهان که از دموکراسی برخوردارند شرط عمدۀ اعتلای سطح آگاهی ملی و توسعه هرچه فزون تر زبان، ادبیات، فرهنگ و عنعنات پسندیده و ارتقاء تمامی عرصه های زندگی میباشد. مهاتماگاندی رهبر جنبش رهایی بخش صلحجوی هند می نویسد: "هر آدم باسواد که روزانه یک روزنامه را مطالعه نکند ما او را نادان می نامیم" و یکی از رؤسای جمهور پیشین ایالات متحده امریکا "توماس جفرسن" میگفت که:  "علاقمندم در کشور زندگی کنم که دارای روزنامه باشد حتی اگر فاقد قانون باشد، ولی علاقمند نیستم در کشوری زندگی کنم که دارای قانون و فاقد روزنامه باشد"  پس تصادفی نیست که در کشورهای دارای دموکراسی و پیش رفته روزنامه را رکن چهارم حاکمیت تلقی مینمایند و عنوان قدرت چهارم حاکمیت بیانگر ارج گذاری به روزنامه ها بوده و ناشی از تأثیرات عظیمی است که روزنامه نگاران بر جنبه های مختلف زندگی برجای می گذارند.

روزنامه ها در کشورهای مترقی جهان اکثرا نقش کلیدی را در سیاست گذاری ها و انتخابات  بازی مینمایند، سیاست مداران که از پشتی بانی روزنامه ها برخوردار نباشند، پیروزی شان در انتخابات به مشکلات فراوان مواجع میگردد یکی از رؤسای  جمهور"وینزی ویلا" نوشته است:  "از اینکه دروازه ای دوزخ را به رویم بگشایند نمی هراسم، ولی از صدای قلم یک روزنامه نگار به خود می لرزم" و ناپلیون که در شجاعت و کشور گشاهی معروف است متذکر میشود:"سه روزنامه بیش از سیصد سرباز مسلح مرا می ترسانند". همچنان مارکس مینویسد: "ژورنالیزم یک مکتب مفید است، انسان درهمه جهات متحرک تر میگردد. نیروی خود را بهتر شناخته و بهتر تخمین مینماید و از همه مهمتر یک کار معین را در زمان معین به انجام میرساند." به این ترتیب دیده میشود که روزنامه و روزنامه نگاران در جهان امروز جایگاه مهم با ارزش و ویژه ای دارند.

کوتا سخن این که روزنامه نگاران در زندگی سیاسی و اجتماعی تأثیرات تعیین کننده داشته و یکی از ملاکهای پیشرفت هرکشور و مردمی آن میباشد و شگوفایی ، گسترش وترقی ملتها وابسته به امر روزنامه نگاری است چه از نظر کمی و تعداد نشریاتی که در آن کشور چاپ و منتشر می شود و مهم تر از آن چه از لحاظ کیفی،  کشور و مردمی که معتقد به پیشرفت و ترقی میهن خود باشد، عقیده به آزادی و دموکراسی داشته باشند باید حرمت روزنامه ها را به طور عموم و حرمت روزنامه نگاران را بطور اخص نگه داشته وامنیت آنها را تامین نماید،  زمانیکه ما خدمت گذاری به مردم را شعار میدهیم و در پی ایجاد دگرگونی ها در تمام عرصه های زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستیم  باید مطمین بود که بدون روزنامه و روزنامه نگاران متعهد و وفادار به آرمانهای مردم به ترقی و پیش رفت نمیتوانیم دست یابیم و نمیشود به اهداف معین نایل شویم.

روزنامه نگاران فداکار و ترقی خواه جامعه، در واقع سازندگان تاریخ جامعه خود اند و آرشیف این تاریخ روزنامه ها است که گردانندگان آن روزنامه نگاران میباشد.

دوستان عزیز! رزاق مامون نیز یکی از این سازندگان تاریخ و سربازان صلح و انسانیت است، باوجودیکه شمشیرخون چکان " داموکلس" را با چشمان تیزبین خویش میدید و میدانست که به یک موی بند است و هرلحظه میتواند رگ هستی اش را بگسلد با قبول نمودن تمام خطرات از رزمیدن ، اندیشیدن و عشق ورزیدن به میهن و مردم به واقعیت و حقیقت  درنیم راه نماند و ازگفتن آن نهراسید، اما سوال مهم در اینجاست که آیا با ترور رزاق مامون فریاد عدالتخواهی، صدای واقعیت و آواز رسای روزنامه نگاران خاموش می شد ؟ در تاریخ بیشتر اتفاق افتاده است که "سکوت مرگی " جهانی را با هیاهوی شگرف خود پر ساخته و شخصیتی با "نبودن خود " بودن دیگران را باعث شده و سیر تاریخ را بنفع اکثریت جامعه تغییرداده است، مانی درآستان مرگ به شاپور گفت : "درویرانی تن من آبادی جهان است..." اما افسوس که این "فلسفه" ابدا در مغزهای معینی که برای بودن خود نبودن جهان را میخواهند هیچگاهی نگنجیده و نمیگنجد، اینها واقعیت را منکر اند، حقیقت را منکر اند و عدالت را منکر اند از روشنی میترسند و به سیاهی ها پناه میبرند به تشبیه زیبای جک لندن نویسنده مشهور امریکایی که ازاین قماش گروها نموده، میگوید اینها با " دروغهای بزرگ و وجدانهای کوچک... سراپا سفلگی... با خودخواهی و خودشیفتگی نفرت انگیزحیوانی" در "دنیای عفنی" خویش غرق اند و تنها به یک چیز می اندیشند که آن پول و سروت، قدرت و امتیاز است به هر وسیله که بدست آید و از هر راه که میسر گردد و همین اندیشه شیطانی آنها را به "موجودات فردی" مبدل ساخته از جامعه جدا نموده و به آنسوی میکشاند که دیگری را گرگ خویش بشمرد، نه یار و رفیق نه همکار و هم نوع خویش و با چنین طرز تفکر آشکار است که هر لحظه از نزدیکی بسوی فرازستان انسانیت فاصله گرفته وبه گندآب حرص و حسادت فرورفته و در نتیجه دست به جنایات تکاندهنده نظیرطرح ترور روزنامه نگار گرانقدرمیهن ما رزاق مامون میزند.

نگارنده به حیث رییس مرکز اجتماعی و فرهنگی افغان در آیرلند و مدیرمسوول ماهنامه " دوستی " این عمل زشت وخوشونت آمیز را تقبیح نموده و ازمقامات مربوط امنیتی دولت افغانستان آرزومندم و تقاضا مینمایم تا عاملین این جنایت را شناسایی و به دست قانون بسپارند./


January 23rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها